اولین یلدات مبارک خانوم کوچولو
الان 6 روزی از اومدن زمستون میگذره،این اولین زمستون عمرته مامانی،درسته تو جایی که ما زندگی میکنیم زمستون چیزی جز سرما نداره ولی دخترکم اینو بدون زمستون خیلی قشنگتر از این حرفهاست،من خودم همیشه فک میکردم زمستون سفیده سفیده،اونم به خاطر برفش البته تو این چند سالی که مامانی یادش میاد تو کل زمستون شاید یه بار یه برفی این طرفا بیاد ولی کوچولوی مامان زمستون یه شبای بلندی داره که من عاشقشم،اونم عاشق این که بشینی کنر خونوادت و تخمه بشکنی و حرف بزنی و حرف بزنی... یکی دو سال پیش که خوابگاه بودم اصلا از زمستون و شباش خوشم نمیومد چون همش باید نگام به ساعت میبود که کی وقت خواب میرسه تا بخوابم و دلتنگ خونوادم نباشم. اولین شب زمستون و به نوعی اخرین شب پ...
نویسنده :
miss.azar
13:32