زینب سادات مامان زینب سادات مامان ، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

زندگی من،زینب سادات

روزهای شیرین مادری

1394/8/5 12:28
نویسنده : miss.azar
69 بازدید
اشتراک گذاری
دختر کوچولوی مامان روز به روز شیرین تر و دلنشین تر میشی،عاشقتم دخترم


دارم به این فکر میکنم که این روزها چقد زود گذشت،هیچی نفهمیدم هیچی هیچی!عاشق اینم که باهات حرف بزنم و تو با خنده های بلند بلندت منو شاد کنی،زندگیم عالی شده عااااااااالی!امروز شما دو ماه و بیست و سه روزته!

خونه مامان فاطمه رو داریم درست میکنیم و الان مدتی میشه که ما اومدیم خونه خاله اینا.شبا رو خونه خودمون میخوابیم ولی روزا اکثر وقتا خونه خاله ایناییم.برای بار سوم شما رو بردیم سورک تا روز تاسوعا رو اونجا باشی.از اینکه سرما بخوری میترسیدم ولی خدا رو شکر روز قبل از اینکه بریم رفتم مغازه و واسه دخترم یه بلور دامن مخمل خوشگل گرفتم تا بپوشین و سرما نخورین،البته واسه ادای نذر رفتم تا فقط یه چیز بخرم ولی مثل اینکه تو خرج افتادم و هر چی میدیدم دلم میخواست برات بگیرم.دست خودم نبود واقعا یکی از یکی دیگه خوشگلتر!فک کنم اگه براتون از همون اول سیسمونی میگرفتم اینقد بهم نمیچسبید.الان خیلی عالیه هر روز میخوام برم برات خرید.

کمکم باید البوم خاطرات شما رو هم کامل کنم،سعی میکنم هر چیزی که جالبه و میخام برات یادگاری بمونه رو ثبتش کنم حالا یا با عکس یا فیلم یا نوشتن یا هر چیز دیگه. الانم اینو یادم اومد ماشاالله هر چی شیر میخورین میره تو ناخناتون تقریبا هر هفته باید کوتاه بشه وگرنه نه به خودت رحم میکنی نه به بقیه!

زینب سادات مامان میخام برای مامانی و بابا جونت دعا کنی عزیزم.شرایطمون یه کم سخته الان ولی نمیذارم لحظه ای اینو درک کنی و متوجه بشی. عاشقتم دخترم:*

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)