زینب سادات مامان زینب سادات مامان ، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

زندگی من،زینب سادات

رمزدار2

1391/11/10 17:50
نویسنده : miss.azar
41 بازدید
اشتراک گذاری


_ مگه هر رو... شا..؟!به قول منصور اون یکی رویام:دی!خدا قسمت کنه ما هم راس مخاطبین باشیم،من..زین پس با ترکان خواهد بود تا با ما.

+ کاملا صحیح میگید،راس مخاطب بودن گوشی من مهم نیست که، در ذهن راس باشید،آره دیگه من... رفت ،دیگه تنهایی و تک شدین.

_ بلی کاملا صحیح. ما راس گوشی همین آرزو هستیم کافیه برامون،من... هم بود برا خودش بود ولی به قول شما تازه اس زدن و اینا انگار یاد گرفته!

+ اخرش کم آورد و اس دادن رو ترجیح داد،راس مخاطب خاص دردسر داره زیاد.

_ کم آورد؟! نه بابا؟!ولی من میدونم عوض شده بود شب رفتش،معلوم نیست چی گفته بودین بعدش حال ما رو گرفت.

+ چیزی نگفتم بهش،سکوت،و خدافظ،همین بدون هیچ چیز!چی گفت بهتون؟

_دعوا کردیم سر هیچ و پوچ. قهر نمودیم فقط بردمش پای اتوبوس!شب تو راه اس داد عصبانی بودم و اینا معذرت میخوام و یکی از اون جملات زوسی برامون فرستاد:دی!قبضتون زیاد نشه ها:دی

+ خدا رو شکر حل شد نترسین قبض اشکال نداره فک کنم این مدت زیاد چیزی گفته باشه بهتون به خاطر رابطه و بحثای می...!

_ شما که من.. رو بیشتر از من  میشناسین شما بگین یه کلمه حرف میزنه نمیگه هیچی!همشو گذاشت دقیقه اخر خالی کرد که حواستو جمع کن چون یه چیزای اضافه تر هم میدونه که شما نمیدونین!

+ آره اینا رو خودم بیشتر از خودش میدونم لیک چه کنم!نگفت چی کار کنید؟یا من چیکار کنم؟!

_ یعنی من همشو باید بگم!همون سوءتفاهمات!یه چند تن از کاربرای می.. زیادی گیر داده بودن که...

+ آره همون چیزا که میدونین و میدونه!

_مگه شما میدونین کاربرا چی گفتن؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)