زبان سرخ
زبان سرخ حالا اینکه این مورد رو کجا به کار میبرن , امیدوارم که شما بدونید اخه من نمیدونم ؟
مثلا اگه یه جایی حقت رو بخورن تو نباید لب به اعتراض باز کنی چون این زبان سرخ , سر سبز گرامی تو رو بر
باد میده.
بعد اون موقع باید حقت رو بخورن و یه لیوان آب هم روش اما تو فقط باید از دور نظاره گر باشی...سخت
نیست که ... خیلی هم راحته چون اگه خدای نکرده بخوای یه تذکر کوچیک بدی اون موقع باید منت یه جماعت
رو بکشی و التماس کنی و به غلط کردن بیفتی تا بلکه الان که کارت گیر اون شخصیت حق خوره , حل بشه....
و اما اگه بخوای حرفی بزنی کارت خیلی سخته ها مثلا اگه استاد دانشگاهت باشه اون وقته که باید بری
پیشش و یا دم در اتاقش منتظر باشی تا آقا تشریف بیارن و اون موقع کار اصلی شما شروع میشه البته باید
قبلش از حقت دفاع کرده باشی کار اصلی اینه که باید در امر پاچه خواری اساتید واقعا ماهر باشی و شروع
کنی به گفتن اینکه استاد من اصلا قصد جسارت نداشتم و اون روز حالم خوش نبوده و ...بعد از اینکه فرآیند
بسیار پیچیده پاچه خواری رو پشت سر گذاشتی باید منتظر عکس العمل استاد باشی که بعد از اینهمه خود رو
کوچیک کردن با یه نیش خندی که استاد تحویلت میده انگار یه پارچ آب سرد ریختن رو سرت و تو سبک تر از
قبل از اینکه از حق خودت دفاع کردی , پشیمونی ....
و به این زبان سرخت لعنت میفرستی که چرا سر سبز تو رو بر باد داده....
پ .ن : و اما دردناکتر اینه که استاد درس تفسیر قران باشه و حافظ قرآن....
الان که این متن رو نوشتم به یاد نثر دکتر شریعتی افتادم که میگه قرآن من شرمنده توام اگر به یک فستیوال
مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟
ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .
