نتيجه نهايي
جلوي تلويزيون بودم كه اخبار اعلام كرد كمتر از چهار ساعت ديگه پرونده كنكور 90 بسته ميشه ....
دلم هري ريخت. همه بدنم شده بود مثل يه تكه يخ. اما هنوز بايد صبر ميكردم حداكثر چهار ساعت.
يكي از دوستان گرامي پيام داد بريم عروسي منم از خدا خواسته برا همين قبول كردم اما بايد بگم اين
سخت ترين عروسي عمرم بود....
ساعت 12 سريع خودمو رسوندم پاي كامپيوتر اما هنوز خبري نبود....
يه دفعه ديدم رو سايت نوشته نتايج نهايي صبح روز يكشنبه ساعت 8 اعلام ميشه. ديگه هر چي از دهنم
دراومد نثار سازمان سنجش محترم كردم .....
تا ساعت دو بيدار بودم كه چشام سنگين شد و خوابم برد با صداي تك دوست گرامي پريدم كه پيام داد "اومد"
رفتم جلوي كامپيوتر فقط خدا خدا ميكردم جاي دوري قبول نشده باشم كه خوشبختانه با خوشحالي تمام از روي
صندلي بلند شدم
اينم رشته قبولي من "ميكروبيولوژي" شهرش هم "نصف جهان"