زینب سادات مامان زینب سادات مامان ، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

زندگی من،زینب سادات

رمزدار4

1391/11/10 23:0
نویسنده : miss.azar
45 بازدید
اشتراک گذاری


_ اقای ع...خوبهشما دلتونو یه دل کردین،ولی من سر دو راهی ام هنوز،اون حسی که تو چت بود شاید مناسمش گذاشتم عادت ولی عادت نبود!به یه مشااااااااااور نیاز داریم فعلا.

+ موافقم شدید، به خاطر همین میگم مراحل وقسمتای بعدش قلب پولادی میخواد،مشاور نیازه، اما میخوام قبلش بدونم به کسی که اینحس رو داشتم او چه حسی به من داشته،البته اگه دوست داشته باشین.

_پیامتون ناقص اومد(گوشیم هنگ کرد و خاموش شد فککنم واسه همین ناقص اومد)

+ الان واقعا نیومد.

_چند ماهی میشد صدای اذون صبح رو نشنیده بودم ،دعام کنید!

_نصفه هست اون دو تا

_چرا منو تو تنگنا قرار میدین!اگه اغراق نکردهباشم همه چت ها رو چند بار مرور میکردم دوستام میگفتن این از پارسالت اینم ازامسال،دو بار درخواست حذف کاربری دادم تو میبوک ولی باز دیدم نمیتنم یعنی دلمنمیذاره!منم وابسته شدم!!اما الان برای هر اقدامی زوده

+ خوبه،یعنی دلم جاشو بلد بوده و درست انتخابکرده،اما این تازه اولشه و زوده!

_خیلی دل بدی دارین!:دی،یه چند تا دیگه اعترافهم هست اگه بگم روتون زیاد میشه!

+ممنون میشم بگین خانوم ... امشب که گفتیم،همهچی بگیم.

_ عجب شبی بود امشب! چیز خاصی نبود یه مدت حالمخوش نبود تو خوابگاه دوستان شماره شما رو گیر آورده بودن.اون شب با ایرانسل یکی ازبچه ها همینجوری شماره میگرفتن نامردا نگفتن یهو به شما زنگ زدن و گذاشتن روبلندگو که گفتین:بله!یعنی اون موقع قیافه من دیدنی بود از تخت پرت شدم پایین و ...

+ شب عاشقان،شب طولانیست،و شروع کردن فحشدادن؟کارشون درسته حالا دردتون از چی بوده؟:دی دارید منو مطمئن میکنید از اینکهدرست اومدم.1 سوال؟

_ الان دیگه صبحه!نه اولش گفتم:کی بود اینشماره؟گفتن نمیدونیم تو از تخت افتادی پایین،تو هول کردی از ما میپرسی:دی! بپرسین!

+ فارغ از همه نظرات دیگران و مشاوره،1.نظرتوندر مورد من تا به حال؟2.من فعلا هیچی ندارم لیسانس،مغازه ای که قراره 22 راهبیفته  با ماهی 900 تومن قسط و قبض،نه خونهو نه ماشین چند جا قراره بعد امتحان برم برای کار،دستم هم فعلا خالی.با این شرایطاگر اومدم قبول میکنید فارغ از همه چی!

_ یا حسین،مگه الان میخواین بیاین؟

+ نه خانوم...!ولی من قراره سریع ازدواج کنم همهرو هم بسیج کردم،جور شد تا اردیبهشتفاوناش رو مراحل بعدیه و بهتون میگم.جوابمیدین؟

_یعنی تا اردیبهشت میخواین ازدواج کنین؟! من باهیچکدوم این شرایط مشکلی ندارم ولی حداقل تا 4 سال اینده رو دور ازدواج خط کشیدم

+ ازدواج نه،اما عقد و رابطه ای که براش هدفداشته باشم،تکلیفم معلوم باشه سردرگم نباشم و عاقبتم خراب نشه! و سوال 1؟

_ سوال بعدی؟!

_نه آقای ع...خیلی زوده خیلی! هنوز سال بابای مننشده!

+ خانوم... اینها باز میگم،فارغ ازدیگرانه،میدونم این قدر مسائل و نکات و مشکلات هست که تاثیر داره ولی 2 طرف تصمیمنهایی رو میگیرن،تنها دلیل سال باباتونه؟یغنی تا اون وقت هیچ اقدامی نکنم ؟ یااصلا نمیخواین؟

_میشه اینا رو بذارین یه وقت دیگه!تصمیم بهخوابیدن داریم خواهشا

+منم به شدت خوابم میاد،صبحتون زیبا:d ،وقتشو شما بگین یادتون نره ،خوش بخوابی.

_باشه،چشم و همچنین!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)