زینب سادات مامان زینب سادات مامان ، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

زندگی من،زینب سادات

تبریــک عید+داستان غدیر از زبان دوستم!!

1391/8/12 13:19
نویسنده : miss.azar
86 بازدید
اشتراک گذاری
همیشه سه تا عید رو خیلی دوست داشتم که یکی از اونا "عید غدیـــــر" بود حیفی که سید نیستیم مزه این عید رو بیشتر بچشیم ولی باز هم عید رو دوسش دارم...

                                            پس عید همگیتون مبارک باشه

تو ادامه مطلب یه چیز کوچولو گذاشتم در مورد ماجرای غدیر از نظر اهل سنت که از زبان دوستم شنیدم...


خوب همون جوری که گفتم یکی از دوستام سنی هستش و پیرو فرقه شافعی!!

یادمه پارسال عید غدیر رو تو خوابگاه بودیم و همه به اون بیچاره گیر دادیم تا ببینیم اهل تسنن در مورد این داستان غدیری که ما میدونیم چی میگن! یعنی باید بگم همه ما(هم اتاقی ها) خودمون رو از شب قبلش کشتیم تا بالاخره راضی شد ماجرای غدیری که در سنتشون اومده رو برامون تعریف کنه!!!

دوستم گفت:ما میگیم که یه جنگی اتفاق اقتاده بوده در بین مسلمانان و کفار  مثل اینکه تو اون جنگه سپاه اسلام پیروز میشه و غنیمت های جنگی رو به دست میاره از اونجایی که این غنیمت ها جز اموال بیت المال به حساب میاد و باید بین همه مسلمانان به طور مساوی تقسیم بشه حضرت علی این کار رو انجام میده(منظور دوستم این بود که حضرت علی بدون اجازه پیغمبر این کار رو انجام داده) وچون این کار باید با اجازه پیغمبر باشه بین گروه مسلمانان تفرقه ایجاد میشه که اونجا پیغمبر برای اینکه تفرقه ای به وجود نیاد میاد دست حضرت علی رو بالا میگیره و میگه که ولایت من ولایت علیست....

ما بعد از شنیدن این داستان شوکه شدیم که حجه الوداع پیغمبر با جنگ چه ربطی میتونه داشته باشه که دوستم اضافه کرد این جنگ بعد از برگشت از حج یعنی در راه برگشت صورت گرفته!!...

من به شخصه این داستان برام جالب بود باید رفت دنبالش و در مورد صحتش تحقیق کرد

گذشته از همه اینها بازم عیدتون مبارکـــــــــــــ!!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)