زینب سادات مامان زینب سادات مامان ، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

زندگی من،زینب سادات

مینویسم...

1391/5/4 0:20
نویسنده : miss.azar
22 بازدید
اشتراک گذاری
میگویند بنویس...

از چه بنویسم از روزگاری که هر چه توانست بر سر آدم هایش آورد و آنها دم برنیاوردند...

از مردمانی که هر چه توانستند پشت سر یکدیگر گفتند و گفتند.حتی در مورد دختر بچه 15 ساله...

در مورد دختری که نمیدانم و نمیدانیم برای چه از ما و از اینجا خسته بود ... خسته بود از همه چیز که تنها راه

 نجات خود را در کشتن نفس خود می دید...

رویا جان نمیدانم چه کردی با خودت با زندگیت و با آیندت...اما میدانم تو همه این حرف ها را برای خود به جان

 خریدی اما به خانواده ات فکر کرده بودی؟؟!! به مینای من چطور؟؟!!به برادر کوچکترت...به مادر و پدری که

 نمیدانند غصه دار نبودن تو باشند یا غصه دار حرف هایی که به دنبال توست...

من تو رو سرزنش نمیکنم چون نمیدانم برای چه این راه و این عمل رو انتخاب کردی؟؟!! اما روزگار را دنیا را

 سرزنش میکنم...

پ.ن : شادی روح رویا جون صلوات...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)