هول هولکی:D
عجب روزی بود امروز:) بسیار شیرین بود و گوارا یعنی با اون گرمای عجیبش خوب چسبید بهم:))
تا حالا به خال گونه چپت توجه نکرده بودم یعنی یادم نبود اولین چیزی که خاله جون اومد گفت:این بود،واااااااااااااااای عجب خال قشنگی داشت،خود خودشه خود آقا فرستادتش:))
از 6:30 صبح تا 11:30 شب!!یه سره بیدار و حرف و تعریف و تمجید:D
چه شود دوشب دیگر:D آخ آخ!!
تا حالا به خال گونه چپت توجه نکرده بودم یعنی یادم نبود اولین چیزی که خاله جون اومد گفت:این بود،واااااااااااااااای عجب خال قشنگی داشت،خود خودشه خود آقا فرستادتش:))
خاله جون از مامان و محبوب هم خوشش اومده بود میگفت خونگرم و مهربون و بی شیله پیله بودن:))
حدیث دااااااااااایی جون رو بگو که عجیب آروم شده بود تو بغل خالم و بقیه:)
ولی چیز جالب اختلاف نظر محبوب و مامان بودا:) زمین تا آسمون حرفاشون متفاوت.
دو شب دیگه می بینمت:D
در شمن یه گوشه از اخلاق پدری را نیز رفتیم یا به اصطلاح گربه را کشتیم که چه،له نمودیم:D
در کل روز خوبی بود:))
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی